دختر پسري با سرعت 120 کيلومتر سوار بر موتور سيکلت
دختر:آروم تر من ميترسم
پسر:نه داره خوش ميگذره
دختر : اصلا هم خوش نميگذره تو رو خدا خواهش ميکنم خيلي وحشتناکه
پسر : پس بگو دوستم داري
دختر : باشه باشه دوست دارم حالا خواهش ميکنم آروم تر
پسر : حالا محکم بغلم کن ( دختر بغلش کرد )
پسر : ميتوني کلاه ايمني منو برداري بذاري سرت ؟ اذيتم ميکنه و.....
روزنامه هاي روز بعد: موتور سيکلتي با سرعت 120 کيلومتر بر ساعت
به ساختماني اثابت کرد موتور سيکلت دو نفر سرنشين داشت اما تنها
يکي نجات يافت
حقيقت اين بود که اول سر پاييني پسر که سوار موتور سيکلت بود متوجه شد ترمز بريده اما نخواست دختر بفهمه
در عوض خواست يکبار ديگه از دختر بشنوه که دوستش داره
( براي اخرين بار )
ما همه محکومیم به جرم عاشقی
خدایا چرا برای ماست بدی های زندگانی
:: بازدید از این مطلب : 918
|
امتیاز مطلب : 214
|
تعداد امتیازدهندگان : 52
|
مجموع امتیاز : 52